شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی
امشب ازغـصۀ توخواب ندارد چشمم غیر خـونـاب جگـر، آب ندارد چـشـمم امشب از غصه وغمهای تو هستم غمگین بیم دارم که به گودال شوی نقش زمین
عـصرفـردا چه بـلایی، سـرتومیآیـد زودتـر از هـمـه کـس مـادرتـومیآیـد
گر ببـیـنـم بدنت در دل گـودال حـسـین ازغم و محنت تو میروم ازحال حسین
عصرفـردابه فـراقت بنـشـیـنم چه کنم زانویی را به روی سینه ببـیـنم چه کنم
تو اگـر نحـر شـوی درنظـرم میمیرم بخـدا تـیـغ زدسـت عـدویـت میگـیـرم
کاش قـاتـل بهتـماشای توغـوغـا نکـند کاشکـی بر گـلویت نیـزه دگر جا نکـند
بیهـوا نیـزه به پهـلـوت رسد میمـیرم پـنجۀ شـمـربه گـیسوت رسـدمیمـیرم زن اگر پیش عدو اشک ببارد سخت است اسب برسیـنۀ توپا بگذاردسخت است
برسـم مـوقـع جـان کـنـدن تو،میمـیرم سـربـریـده شود ازگـردن تو میمـیرم